avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

روز پدر با یاد پدر

هوالاعلی


خجسته میلاد با سعادت مولود کعبه، ساقی کوثر، شافع محشر، فاتح خیبر، داماد پیمبر، مولای متقیان، امیر مؤمنان، حضرت علی ابن ابیطالب علیه‌السلام و روز پدر بر امام عصر(عج)، و تمامی شیعیان ، دوستان و عزیزان، مبارک باد

 


سیزده رجب بود.
خورشید آرام آرام خود را از پشت کوه ابو قبیس بالا کشید.
نور کم فروغ خویش را روانه مکه، زیستگاه دیرین مردان خدا کرد.
کوچه‌ها شلوغ‌تر از هر روز به نظر می‌رسید.
اطراف کعبه ازدحام چشمگیری بود.
خورشید باز هم بالاتر آمد. اینک تکاپو و رفت و آمد غیر معمول مکه، کاملا جلب نظر می‌کرد. هر کس از خانه خارج می‌شد، یک راست به طرف کعبه می‌رفت.
اطراف مکه لحظه به لحظه شلوغ‌تر می‌شد.
این همه مردم، صبح اول وقت، به یقین برای طواف از خانه خارج نشده‌اند.
عده‌ای رنگ به چهره نداشتند.
تعدادی از زنان بنی‌هاشم، هراسان به کعبه می‌نگریستند. چند نفر به طرف در ورودی کعبه رفتند.
خدمتگزاران مسجدالاحرام از این در وارد کعبه می‌شدند و خانه را نظافت می‌کردند.
تلاششان برای ورود به کعبه بی‌نتیجه ماند.
یکی گفت: سه روز است که تلاش می‌کنیم این در را باز کنیم.
مردی گفت: تا به حال نه چنین چیزی دیده و نه شنیده‌ام.
شما را به خدا به این شکاف نگاه کنید!
دیوار شکاف خورده!
از هم باز شده!
یکی را در خود جای داده!
بعد هم دوباره بسته شده!
جوانی با صدای بلند فریاد کشید.
این کعبه است.
خانه خداست.
معمار آن آدم صفی و ابراهیم خلیل بوده.
آجرهایش با دستان اسماعیل ذبیح آشناست.
زمینش بدن انبیای بزرگ خدا را، در آغوش گرفته.
چگونه می‌شود سه روز، زن بارداری را در خود جای دهد؟
پیرمرد گفت:
من و دوستانم با چشمان خود دیدیم! ما چند نفر کنار کعبه حرف می‌زدیم، فاطمه بنت اسد وارد شد. به سختی راه می‌رفت. از درد به خود می‌پیچید. مقابل کعبه ایستاد، دست‌هایش رو به آسمان بود و مناجات می‌کرد.
نزدیک شدم ببینم با این حال زار برای چه اینجا آمده؟
با خدا چه کار دارد؟ شنیدم می‌گفت:
پروردگارا!
من به تو و به هر پیامبری که فرستادی، ایمان آورده‌ام.
هر کتابی که نازل کردی باور دارم.
گفته‌های جدم ابراهیم علیه السلام را تصدیق می‌کنم.
پیرمرد توضیح داد: می‌دانید که فاطمه بنت اسد، از نوادگان اسماعیل است.
بعد گفت: از تو می‌خواهم که به حق خانه‌ات و به حق فرزندی که همراه دارم.
- او که با من سخن می‌گوید و مونس من است و یقین دارم یکی از آیات عظمت توست - ولادت او را بر من آسان کنی.
تا این سخنان از دهان او خارج شد ناگهان دیوار کعبه شکاف برداشت! شکاف کاملاً باز شد.
به حدی که یک نفر بتواند به راحتی از آن رد شود. بعد هم او وارد شد و لبه‌های شکاف به هم رسید. اینک سه روز است داخل کعبه است. (1)
در همین گیر و دار چشم‌ها به طرفی برگشت. مردی با چهره‌ای جذاب وارد مسجدالحرام شد. لبخند دل نشینی بر لب داشت.
از همان دور که می‌آمد، به شکاف کعبه خیره شده بود؛ همان جایی که سه روز قبل باز شده بود و زن بارداری را در آغوش گرفته بود.
جمعیت اطراف کعبه افزوده شده بود و همگی متوجه مرد تازه وارد بودند او کیست؟ ابوطالب است! همسر فاطمه بنت اسد، که اینک در کعبه است.
ابوطالب در مکه از احترام فراوانی برخوردار بود و بزرگ خانه خدا محسوب می‌شد. در کارهای مهم، حرف، همیشه حرف او بود. پدرش عبدالمطلب نیز این گونه بود؛ همان که در داستان ابرهه و اصحاب فیل، شایستگی فراوانی از خود نشان داد.
ابوطالب نزدیک شد. مردم به احترام او کمی عقب ایستادند. کسانی که در اطراف نشسته بودند تمام قامت ایستادند. نزدیک شد و تا نزدیکی شکاف رفت. خدای بزرگ! این فرزند کیست که
خانه خدا این گونه پذیرای مام اوست؟

پی‌نوشت:
1- یکی از فضائل امیرالمومنین، تولد آن حضرت در خانه خداست. به این صورت که: ... سلام بر تو ای دریای علوم، سلام بر تو که در کعبه به دنیا آمدی و ... . (بحار الانوار، ج 97، ص373)

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ب.ظ http://kooche-baqe.blogfa.com

متشکرم

من پدر دو فرزند می باشم..... روز پدربر شما هم مبارک

خدانگهدار....

علیرضا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:37 ق.ظ http://saeidi441.blogfa.com

سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری راستی بیا همدیگه رو لینک کنیم اگه وقت کردی یه سر هم به من بزن نظر هم یادت نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد