چشم عین الله گریان امشب است
  • شهر پیغمبر پر از بیداد شد
    آسمان لبریز از فریاد شد

    نخل ها بر سینه و سر میزدند
    طائران عرش پر پر میزدند

    چشم جبریل امین مبهوت بود
    غرق ماتم عالم لاهوت بود

    کینه توزی را عجب آموختند
    قلب مادر را به طفلش دوختند

    آن در و دیوار گلگون گشت وای
    فرق حیدر (ع) غرق در خون گشت وای

    ضرب سیلی دیده ای را تار کرد
    مجتبی (ع) با زهر آن افطار کرد

    با غلاف تیغ بازویی شکست
    شمر روی سینه مولا(ع) نشست

    روی مه را جوهر نیلی زدند
    دختری در کربلا سیلی زدند

    درب بیت وحی را افروختند
    خیمه اهل حرم را سوختند

    از دل زهرا(س) برون شد بوی عود
    بوی یاس و آتش و اسپند و دود

    میخ در ، پهلوی محسن را درید
    تیر شد ، بر حنجر اصغر رسید

    تیغ را قنفذ در عالم تاب داد
    دست عباس(ع) علی(ع) در شط فتاد

    کیست زهرا (س) آسمانی در سجود
    بوسه دستاس بر دستی کبود
    عادیان، زین سو و آن سو آمدند
    بند بر دستان دست حق (ع) زدند

    دست حق (ع) در بیعت زنجیــر شد
    شیر حق (ع) بین دو صد خنزیر شد
    گنبد نیلی ، گریبـــــــــــــان چاک زد
    عصمت حق(س) را عدو بر خاک زد
    فاطمه(س) یعنی زدن در کوچه ها
    مادری را پیش چشم بچه ها

    چشم عالم لب به لب الماس شد
    خاک یثرب مست بوی یاس شد
    عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
    ارغـــوان رخ ، ماه عالمتــــاب گشت

    عرش حق هم زین جفا در هوش شد
    ذوالفقار مرتضی(ع) بیهـــــــــوش شد
    کیست زهرا(س) یکه یار مرتضی(ع)
    هم زره، هم ذوالفقار مرتضی(ع)

    آه زهرا(س) نعره های حیدر(ع) است
    نِی که دختر، مادر پیغمبر(ص) است
    روضه رضوان به زیــــــــــر پای اوست
    سینه غم چاک ، از غم های اوست

    چشم عین الله گریان امشب است
    بعد از این ام ابیها زینب(س) است

    گفت حیدر (ع) ای تمام جان من
    طفل و بازویت بلاگردان من

    قامتم را ای وجودت قائمه
    کلِّمینی کلِّمینی فاطمه

    فاطمه(س)چشمان خود را باز کرد
    با نگه روی علی(ع) را ناز کرد

    دست حیدر(ع) را گرفت آن نازنین
    گفت ای مولا امیرالمؤمنین

    هرچه گویی من اطاعت میکنم
    غم مخور، خود با تو بیعت میکنم

    فاطمه(س) گردد بلاگردان تو
    هستی زهرا(س) فدای جان تو
    گرچه میدانی تو نیّت های من
    یا علی(ع) بشنو وصیت های من

    غسل ده ، من را به زیر پیرهن
    صبر کن در بستن بند کفن

    ای امیرالمؤمنینم ، بوتراب
    جای من شب پیش طفلانم بخواب

    جان فدایت ای پناه عالمین
    جان تو، جان حسن(ع) جان حسین(ع)
    یا علی(ع) پیش حسینم (ع) وقت خواب
    جای زهرا (س) کاسه ای بگذار آب

    چادری پنهان درون خانه کن
    جای من موهای زینب (س) شانه کن

    جان زهرایت(س) علی(ع) جان، جای من
    بوسه بر چشمان عباسم(ع)بزن

    یا علی(ع) شب بر سر قبرم بمان
    هل اَتی بر کوثرت یاسین بخوان

    گفت و گفت و دیدگان بر هم گذاشت
    هل اَتی را غرق در ماتم گذاشت

    چاره ساز عالمی بیچاره شد
    کوثر و دخّان ز قرآن پاره شد

    یاس گلگون علی (ع) چون جان سپرد
    نِی که زهرا(ع) ، بل علی (ع) افتاد و مرد

    شاپرکهاییم و خاکستر شدیم
    وای مردم، وای، بی مادر شدیم

    جای سیلی تا ابد بر روی ماست
    تا قیامت میخ در پهلوی ماست

    ردّ خون سینه ات بر جاده است
    خاک چادر، مُهر هر سجاده است

    آه مادر ،کودکانت خسته اند
    چشم بر دست کبودت بسته اند

    ای که عَجِّل گفتی و مرگت رسید
    عَجِّلی گو تا فرج آید پدید

    التماس دعا 
     
  • حقیقتی که مرز و مرگ ندارد «کلمه» است مغز متفکر ترین انسانها را  گلوله نادان ترین آدم ها می شکافد

 

فرقی نمیکنه که گودال کوچک آب باشی 

یا دریای بیکران...... 

زلال که باشی آسمان در توست