avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

چکیده زندگانی و حالات امام هشتم علیه السلام

امام رضا

آن حضرت روز پنج شنبه یا جمعه ، 11 ذى القعدة ، سال 148 هجرى قمرى (1)، یک سال پس از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود؛ و با ظهور نور طلعتش جهانى را روشنائى بخشید.

نام : علىّ، صلوات اللّه و سلامه علیه .(2)

کنیه : ابوالحسن ثانى ، ابوعلىّ و... .

اءلقاب : رضا، صابر، زکىّ، وفىّ، ولىّ، رضىّ، ضامن ، غریب ، نورالهدى ، سراج اللّه ، غیظ المحدّثین ، غیاث المستغیثین و... .

پدر: امام موسى کاظم ، باب الحوائج إ لى اللّه علیه السلام .

مادر: شقراء، معروف به خیزران ، امّ البنین ، و بعضى گفته اند: نجمه بوده است .

نقش انگشتر: حضرت داراى سه انگشتر بود، که نقش هر کدام به ترتیب عبارتند از:

((حَسْبىَ اللّهُ)) ، ((ما شاءَ اللّهُ وَ لا قُوَّةَ إ لاّ بِاللّهِ)) ، ((وَلییّ اللّهُ)) .

دربان : مورّخین ، دو نفر را به نام محمّد بن فرات و محمّد بن راشد به عنوان دربان حضرت گفته اند.

مدّت امامت : بنابر مشهور، روز جمعه ، 25 رجب ، سال 183 هجرى قمرى ، پس از شهادت پدر مظلومش بلافاصله مسئولیّت رهبرى و امامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت ، که تا سال 203 یا 206 به طول انجامید.

و در سال 200 هجرى قمرى حضرت توسّط ماءمون به خراسان احضار گردید.

مدّت عمر: در طول عمر آن حضرت بین 49 تا 57 سال بین مورّخین اختلاف است .

و بر همین مبنا در مقدار و مدّت هم زیستى با پدر بزرگوارش ؛ و نیز در مدّت حیات پس از پدرش اختلاف مى باشد، گرچه برخى گفته اند که آن حضرت 29 سال و دو ماه در زمان حیات پدر بزرگوارش زندگى نموده است .

در علّت آمدن امام رضا علیه السلام به خراسان ، نیز بین مورّخین اختلاف است ؛ ولى مى توان از مجموع گفته ها، این گونه استفاده نمود:

چون هارون الرّشید به هلاکت رسید، بغداد و حوالى آن در اختیار فرزندش امین ، و خراسان با حوالى آن تحت حکومت دیگر فرزندش ماءمون قرار گرفت .

پس از گذشت مدّتى کوتاه ، بین دو این برادر اختلاف و جنگ ، رونق گرفت و امین کشته شد.

در این بین ، ماءمون نیز جهت استحکام قدرت خود چنان ابراز داشت که از علاقه مندان خاندان علىّ بن ابى طالب و سادات بنى الزّهراء مى باشد.

بنابر این ، در سال 200 هجرى نامه اى به استاندار خود در شهر مدینه منوّره فرستاد، تا حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام را از راه بصره اهواز، (به گونه اى که از غیر مسیر شهر قم باشد) به خراسان منتقل گردانند.

هنگامى که امام رضا علیه السلام به شهر مَرْوْ رسید، ماءمون عبّاسى به حضرتش پیشنهاد بیعت و خلافت را داد.

ولى حضرت چون کاملاً نسبت به افکار و دسیسه هاى ماءمون و دیگر خلفاء بنى العبّاس آگاه و آشنا بود، پیشنهاد خلافت را از طرف ماءمون نپذیرفت .

و ماءمون دو ماه به طور مرتّب ، با نیرنگ ها و شیوه هاى گوناگونى اصرار مى ورزید که شاید امام علیه السلام بپذیرد؛ ولى چون از طریقى در رسیدن به هدف خویش موفّق نگردید، در نهایت ، حضرت را تهدید به قتل کرد.

بر همین اساس امام علیه السلام مجبور گردید که ولایتعهدى را تحت شرائطى بپذیرد، که روز پنج شنبه ، پنجم ماه مبارک رمضان ، در سال 201 بیعت انجام گرفت ، مشروط بر آن که حضرت در هیچ کارى از امور حکومت دخالت ننماید.

پس از آن که ماءمون به هدف خود رسید و از هر جهت حکومت خود را ثابت و استوار یافت ، شخصا تصمیم قتل حضرت رضاعلیه السلام را گرفت و به وسیله انگور زهرآلود، آن امام مظلوم و غریب را مسموم و شهید کرد.

شهادت : بنابر مشهور بین تاریخ ‌نویسان ، حضرت روز جمعه یا دوشنبه ، آخر ماه صفر، در سال 203 یا 206 هجرى قمرى

(3) به وسیله زهر مسموم شده و در سناباد خراسان شهید گردید؛ و به عالم بقاء رحلت نمود.

و جسد مطهّر و مقدّس آن حضرت در منزل حمید بن قحطبه ، کنار قبر هارون الرّشید دفن گردید.

خلفاء هم عصر آن حضرت : امامت حضرت ، هم زمان با حکومت هارون الرّشید، فرزندش امین ، عمویش ابراهیم ، دوّمین فرزندش محمّد، سوّمین فرزندش عبداللّه ملقّب به ماءمون عبّاسى مصاددف گردید.

تعداد فرزندان : عدّه اى گفته اند حضرت داراى پنج پسر و یک دختر به نام فاطمه بوده است ؛ ولى اکثر مورّخین بر این عقیده اند که حضرت بیش از یک پسر به نام ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام نداشته است .

نماز آن حضرت : شش رکعت است ، در هر رکعت پس از قرائت سوره حمد، ده مرتبه ((هل اءتى عَلَى الا نْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئا مَذْکُورا)) خوانده مى شود.(4)

و بعد از آخرین سلام نماز، تسبیحات حضرت فاطمه زهراءعلیها السلام گفته مى شود؛ و سپس حوائج و خواسته هاى مشروعه خویش را از درگاه خداوند متعال مسئلت مى نماید که انشاء اللّه تعالى برآورده خواهد شد.


1- در سال ولادت آن حضرت بین محدّثین اختلاف است ، که از 148 تا 153 گفته اند.

و برحسب 11 / ذى القعدة / 148 قمرى ، طبق سال شمسى 11 / آذرماه / 144 مى باشد.

2- نام و لقب مبارک حضرت به عنوان امام ((علىّ، رضا)) علیه السلام ، طبق حروف اءبجد کبیر، عدد 110، 1001 مى باشد.

3- تاریخ شهادت آن حضرت طبق سال شمسى : 19 / شهریور / 197، یا 17 / مرداد / 200 خواهد بود.

4- تاریخ ولادت و دیگر حالات حضرت برگرفته شده است از:

، اصول کافى : ج 1، کشف الغمّة : ج 2، فصول المهمّه ابن صبّاغ مالکى ، إ علام الورى طبرسى : ج 2، مجموعه نفیسه ، تاریخ اهل بیت علیهم السلام ، ینابیع المودّه ، تهذیب الا حکام : ج 6، جمال الا سبوع سیّد ابن طاووس ، دعوات راوندى ، دلائل الا مامه طبرى ، عیون المعجزات و... .

چشم عین الله گریان امشب است

  • شهر پیغمبر پر از بیداد شد
    آسمان لبریز از فریاد شد

    نخل ها بر سینه و سر میزدند
    طائران عرش پر پر میزدند

    چشم جبریل امین مبهوت بود
    غرق ماتم عالم لاهوت بود

    کینه توزی را عجب آموختند
    قلب مادر را به طفلش دوختند

    آن در و دیوار گلگون گشت وای
    فرق حیدر (ع) غرق در خون گشت وای

    ضرب سیلی دیده ای را تار کرد
    مجتبی (ع) با زهر آن افطار کرد

    با غلاف تیغ بازویی شکست
    شمر روی سینه مولا(ع) نشست

    روی مه را جوهر نیلی زدند
    دختری در کربلا سیلی زدند

    درب بیت وحی را افروختند
    خیمه اهل حرم را سوختند

    از دل زهرا(س) برون شد بوی عود
    بوی یاس و آتش و اسپند و دود

    میخ در ، پهلوی محسن را درید
    تیر شد ، بر حنجر اصغر رسید

    تیغ را قنفذ در عالم تاب داد
    دست عباس(ع) علی(ع) در شط فتاد

    کیست زهرا (س) آسمانی در سجود
    بوسه دستاس بر دستی کبود
    عادیان، زین سو و آن سو آمدند
    بند بر دستان دست حق (ع) زدند

    دست حق (ع) در بیعت زنجیــر شد
    شیر حق (ع) بین دو صد خنزیر شد
    گنبد نیلی ، گریبـــــــــــــان چاک زد
    عصمت حق(س) را عدو بر خاک زد
    فاطمه(س) یعنی زدن در کوچه ها
    مادری را پیش چشم بچه ها

    چشم عالم لب به لب الماس شد
    خاک یثرب مست بوی یاس شد
    عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
    ارغـــوان رخ ، ماه عالمتــــاب گشت

    عرش حق هم زین جفا در هوش شد
    ذوالفقار مرتضی(ع) بیهـــــــــوش شد
    کیست زهرا(س) یکه یار مرتضی(ع)
    هم زره، هم ذوالفقار مرتضی(ع)

    آه زهرا(س) نعره های حیدر(ع) است
    نِی که دختر، مادر پیغمبر(ص) است
    روضه رضوان به زیــــــــــر پای اوست
    سینه غم چاک ، از غم های اوست

    چشم عین الله گریان امشب است
    بعد از این ام ابیها زینب(س) است

    گفت حیدر (ع) ای تمام جان من
    طفل و بازویت بلاگردان من

    قامتم را ای وجودت قائمه
    کلِّمینی کلِّمینی فاطمه

    فاطمه(س)چشمان خود را باز کرد
    با نگه روی علی(ع) را ناز کرد

    دست حیدر(ع) را گرفت آن نازنین
    گفت ای مولا امیرالمؤمنین

    هرچه گویی من اطاعت میکنم
    غم مخور، خود با تو بیعت میکنم

    فاطمه(س) گردد بلاگردان تو
    هستی زهرا(س) فدای جان تو
    گرچه میدانی تو نیّت های من
    یا علی(ع) بشنو وصیت های من

    غسل ده ، من را به زیر پیرهن
    صبر کن در بستن بند کفن

    ای امیرالمؤمنینم ، بوتراب
    جای من شب پیش طفلانم بخواب

    جان فدایت ای پناه عالمین
    جان تو، جان حسن(ع) جان حسین(ع)
    یا علی(ع) پیش حسینم (ع) وقت خواب
    جای زهرا (س) کاسه ای بگذار آب

    چادری پنهان درون خانه کن
    جای من موهای زینب (س) شانه کن

    جان زهرایت(س) علی(ع) جان، جای من
    بوسه بر چشمان عباسم(ع)بزن

    یا علی(ع) شب بر سر قبرم بمان
    هل اَتی بر کوثرت یاسین بخوان

    گفت و گفت و دیدگان بر هم گذاشت
    هل اَتی را غرق در ماتم گذاشت

    چاره ساز عالمی بیچاره شد
    کوثر و دخّان ز قرآن پاره شد

    یاس گلگون علی (ع) چون جان سپرد
    نِی که زهرا(ع) ، بل علی (ع) افتاد و مرد

    شاپرکهاییم و خاکستر شدیم
    وای مردم، وای، بی مادر شدیم

    جای سیلی تا ابد بر روی ماست
    تا قیامت میخ در پهلوی ماست

    ردّ خون سینه ات بر جاده است
    خاک چادر، مُهر هر سجاده است

    آه مادر ،کودکانت خسته اند
    چشم بر دست کبودت بسته اند

    ای که عَجِّل گفتی و مرگت رسید
    عَجِّلی گو تا فرج آید پدید

    التماس دعا 
     
  • حقیقتی که مرز و مرگ ندارد «کلمه» است مغز متفکر ترین انسانها را  گلوله نادان ترین آدم ها می شکافد

 

فرقی نمیکنه که گودال کوچک آب باشی 

یا دریای بیکران...... 

زلال که باشی آسمان در توست

علی ای همای رحمت

روایتی بر سرودن شعر علی ای همای رحمت
آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند .
حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسی زبان آمدند . فرمودند : شهریار ما کجاست ؟ شهریار آمد . حضرت خطاب به شهریار فرمودند : شعرت را بخوان ! شهریار این شعر را خواند :

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابولعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
به دوچشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت
که زکوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی فضای گردان به دعای مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم زنوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را :
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را »
زنوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم , فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟
گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند . گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .
چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام. از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .
مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید . شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل , به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است .

__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم .
یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد ، جز برای فرج یاردعایی نکنیم

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

امشب شراب وصل من اندر سبوی توست
من راضیم به یک ته پیمانه یا علی

شهادت امام علی (ع) تسلیت باد

_ _ _ _ _

تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار حرا) وحی آسمانی به وی رسید وقتی که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود ,  علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و باز در مجلسی که پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان نزدیک خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود

نخستین کسی که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصیه و وزیر من خواهد بود , تنها کسی که از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی (ع) بود و پیغمبر اکرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود و از این روی علی (ع) نخستین کسی است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسی که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید

  علی (ع) پیوسته ملازم پیغمبر (ص) بود تا آن حضرت از مکه به مدینه حجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند , علی (ع) در بستر پیغمبر اکرم (ص) خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید و پس از آن حضرت مطابق وصیتی که کرده بود , امانتهای مردم را به صاحبانش رد کرده , مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود

در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و ان حضرت در هیچ خلوت و جلوتی علی را کنار نزد و یگانه دختر محبوب خود فاطمه را به وی تزویج نمود و در موقعی که میان اصحاب خود عقد اخوت می بست او را برادر خود قرار داد

علی در همه جنگها که پیغمبر اکرم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که ان حضرت او را در مدینه به جای خود نشانیده بود و در هیچ جنگی پای به عقب نگذاشت و از هیچ حریفی روی نگردانید و در هیچ امری مخالفت پیامبر (ص) را نکرد چنانچه آن حضرت فرمود

هرگز علی از حق و حق از علی جدا نمی شود

علی (ع) در روز رحلت پیامبر اکرم 33 سال داشت و با اینکه در همه فضایل دینی سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود به عنوان اینکهود جوان است و مردم به واسطه خون  های که در جنگها پیشاپیش پیامبر اکرم (ص) ریخته با وی دشمنند از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آن حضرت از شوونات عمومی به کلی قطع شد وی نیز گوشه خانه را گرفته به تربیت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بود گذرانیده و پس از کشته شدن خلیفه سوم مردم با ان حضرت بیعت نموده و به خلافت برگزیدند

آن حضرت در خلافت خود که تقریبا 4 سال و 9 ماه طول کشید سیرت پیامبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به ضرر برخی از سودجویان تمام می شد و از این رود عده ای از صحابه که پیشاپیش آنها عایشه , طلحه ,  زبیر و معاویه بودند خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بنای شورش و آشوب گری گذاشتند

آن حضرت برای خوابانیدن فتنه جنگی با عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکی بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگی با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین معروف است و یک سال و نیم ادامه داشت و نیز جنگی با خوارج که در نهروان کرد و به جنگ نهروان معروف است . به این ترتیب در ایام خلافت خود بیشتر مساعی آن حضرت صرف رفع اختلافات داخلی بود و پس از گذشت زمان کوتاه صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم که از خوارج بود ضربتی خورده و در شب بیست و یکم همان ماه به شهادت رسیدند.

 

شخصیت علمی، فرهنگی علی علیه السلام

 ((سلونی قبل أن تفقدونی))

صدای درخواست علی (ع) که با تضرع، از مردمش می خواست تا ازعلم و معرفتش سرمست شوند، در میان همهمه حاضران گم شد! پنهان شد! و پس از آن با سؤال بی ربط و بی محتوای شخص کوته فکری از دست رفت! تمام شد! فقط اثری از آن در کتب تاریخی بجای ماند، تا در سالهایی دور و در روزگاری دیگر،‌ دانشمند سنی مذهبی چون ((ابن ابی الحدید)) بگوید:

((این ادعایی است که در طول تاریخ فقط شخصیتی مثل علی (ع) کرده است و می تواند بکند))

همانا این سید انسانهای متکامل و رشد یافته است که ضمن رعایت اصل اعتدال و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط درگرایش به یکی از این جنبه ها، همه ابعاد وجودی خویش را در حد اعلای خود پرورش می دهد. به گواهی تاریخ، علی (ع) در رشته های گوناگون از علوم عقلی و نقلی، طبیعی و ماوراء الطبیعه، ریاضیات و اخلاقیات و اقسام فنون و حرفه های دیگر تخصص داشته اند، که برخی از آنها را بر می شماریم:

- ساخت اولین مدرسه اسلامی در ((صفه)) و تدریس در آن مدرسه

- انجام معالجات پزشکی (جذام- ضدعفونی- امراض داخلی)

- تدوین قرآن کریم

- ابداع علم صرف و نحو عربی و علم تجوید و تعلیم این علوم

- ستاره شناسی و جهت یابی در شب: (اولین بار در راه ″جلولا و نهاوند″ برای لشکر، مورد بهره برداری قرار گرفت.)

- تدریس زبان خارجی: (زبان پارسی ساسانی- زبان سریانی- خط پهلوی)

- دعوت عی (ع) به دانشگاه جندی شاپور خوزستان جهت تدریس ادبیات، طب و علوم دیگر که به علت وقوع جنگ صورت نگرفت.

- تعلیم مدیریت: (هرکس را که برای اداره قسمتی از کارهای حکومتی و دولتی می فرستادند، پیش از آن می بایست کلاس مدیریت را می گذراند. این مدرسه در مدینه قرار داشت.)

- تسلط و تکلم به لهجه ها و زبان ملتهای جهان، حتی گویشهای محلی که البته غیر از عربی، تلکم به زبانهای فارسی، ترکی، عبری، لاتین و هندی در تاریخ زندگی ایشان درج گردیده است.

- ترجمه کتب علمی (امیرالمؤمنین ((قراباذین)) اثر دانشمندان دانشگاه جندی شاپور را از پارسی به عربی برگرداند، و راه را برای دیگران گشود.)

- تدریس علوم اسلامی ازجمله: عرفان، فقه، علوم قرآنی، فلسفه و ... در سنین جوانی

- تسلط کامل بر تورات و انجیل (علاوه بر قرآن)

- شناخت تاریخ گذشتگان و تاریخ ملل دیگر (ازجمله ایران و تاریخ آن)

- برگزاری کلاس تعلیم قضاوت و استوار ساختن اصول محاکمات حقوقی و جزایی

- فلز شناسی

جدا از تخصصهایی که در رشته های پیشین ذکر شد، امیرالمؤمنین را می توان یکی از بزرگترین نویسنده ها و خطبای تاریخ ادبیات عرب نام برد. به شهادت تمام ادبا و عقلای تاریخ، نهج البلاغه اثری است از قرآن- کلام الهی- فروتر و از کلام بشر، فراتر!

به غیر از قرآن منسوب به مولای متقیان، ایشان اولین نویسنده در تاریخ اسلام هستند و پس از ایشان است که سلمان فارسی ، ابوذر غفاری، اصبغ بن نباته و عبدا... ابن ابی رافع نیز به تألیف کتب اسلامی پرداختند. حضرت علی (ع) دوازده کتاب تألیف نمود که موضوع آنها: علوم قرآنی، پیشگویی حوادث عالم، احادیث پیامبر اسلام (ص) ، واجبات دین، ابواب فقه، علوم سیاسی اجتماعی، مباحث مدیریتی، وصیت نامه به محمد حنفیه و دیوان شعر است. بیشتر آنها هم اکنون از جمله میراث امامت محسوب شده و نزد حضرت صاحب الزمان (عج) موجود است. البته باید توجه داشت همه علومی که پیش از این ذکرشد،‌ مواردی بودند که زمینه و شرایط اجتماعی آن روز اجازه بروز این علوم را به مولای متقیان داد، چه بسا اگر ذهن و معرفت مردم و ظرف علمی جامعه، ظرفیت و یا زمینه بروز بیش از این را داشت مواردی بیش از آنچه ذکر شد از سیره امیرالمؤمنین به ظهور می رسید و یا اینکه چه بسا علوم دیگری هم به دست بشر می رسید که به دلیل همین نبودن ظرفیتها از دسترس بشریت به دور مانده و در سینه پرنورشان به امانت مانده است تا رسیدن زمان آن، ان شاءا...! چرا که امام مخزن علم الهی است و تمام اسرار و رموز هستی در نزد او موجود است، ولی چون تسلیم محض خداست هرگاه خداوند بخواهد از آن علم استفاده خواهد کرد.

 

میلا امام حسین (ع) گرامی باد

  بسم الله الرحمن الرحیم




السلام وعلیک یااباعبدالله


خجسته زاد روز میلاد با سعادت  مولا و سرور 
حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه بر امید شیعیان حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشریف و تمامى عاشقان و محبین اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام مبارک باد



مژده اى دل کز ره امشب جان جانان آمده

 جان جانان در جهان از راه احسان آمده

خلق عالم را صفابخش دل و جان آمده

اى محبّان بار دیگر ماه شعبان آمد

ه


کـشـتـی نـجـات بـشـر و شـمـع هـــدایــت

فـریـادرس خـلــق گــرفــتــار حـسین است

در کون و مکان مظهر دادار حـسین است

ای شـیـعـه مکن شکوه ز درد و غم ایام

درمــان و عـلاج دل بــیــمـار حـسین است

ایـدوسـت مـشـو از در این خانه تو نومید

بـاب کـرم و بـخـشـش و ایثار حسین است

فـطـرس کـه پـرش سـوخـته از قهر الهی

آنکس که پرش داد دگـر بـار حسین اسـت

اللهم عجل لولیک الفرج

شاد باشید و سر افراز

شکر لله که جهان بار دگر احیا شد

 در رحمت به رخ خلق دو عالم واشد

دل ما از نعم رحمت حق شیدا شد

 همچو فردوس برین روى زمین زیبا شد

مژدگانى بده اى دل که به شادى و خوشى

 جشن میلاد حسین بن على برپا شد

در شب سوم شعبان به دو صد جلوه گرى

 صاحب یک پسر خوش سیرى زهرا شد

جلوه گر شد ز افق کوکب بخت

که مقام بشریت ز حسین پیدا شد

شد نبى شاد و على خرّم و زهرا مسرور

که گل سرسبد گلشن طاها واشد

      سلام بر تو ای نزدیک ترین نام به خدا! سلام بر تو ای سفینه عشق! مدینه را شور حضور تو پر کرده است. شمیم لبخند پنجره ها! فضا را عطرآگین نموده و آسزمین چه سعادتمند، گهواره حضور تو پیدا شده است. ای رهبر عاشقان و دلدادگان، ای حسین (ع) میلادت گرامی و پاینده باد.

میلاد امام حسین مبارک . نوای دل

میلاد با سعادت امام حسین (ع) بر تمام رهپویان واقعی آن حضرت

و به تمام جامعه فرهنگیان ایران مبارک باد

 

اعیاد شعبانیه مبارک باد

-

سوم شعبان، میلاد خجستة امام حسین(ع) روز پاسدار،

 چهارم شعبان، تولد فرخنده قمر بنی ها شم

ابوالفضل العباس(ع) روز جانبازو پنجم شعبان،

 ولادت با سعادت امام سجاد(ع)مبارکباد.

عید مبعث مبارک

 اقرا باسم ربک الذی خلق...                       

بخوان!

ـ محمد درهراسی و هم آلود به اطراف نگریست! صدا دوباره گفت:‌بخوان!

ـ این بار محمد بابیم و تردید گفت: من خواندن نمی دانم.

صدا پاسخ داد:

ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید، بخوان و پروردگار تو را ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت.........

و او هر چه را که فرشته وحی خوانده بود باز خواند.

ـ هنگامی که از غار پایین می آمد زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت، به جذبه الوهی عشق بر خود می لرزید از این رو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:

ـ مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما می کنم!

عید مبعث ، روز موعود انتخاب آخرین فرستاده خداوند ، روزی که حجت بر بندگان خداوند تمام می‌شود و دین به طور کامل از آسمان به زمین می‌آید تا مردم آگاه باشند از خوبیها و پرهیز کنند از بدیها.

عید بزرگ مبعث، روزی که شکوه و جلال قدرت الهی از آسمان سایه بر زمین می‌افکند تا منجی ده و بشارت‌دهنده پیامبر صلح و رحمت باشد.

عیدبزرگ مبعث، روزی که تاج بندگی حق تعالی و یکتا پرستی خداوند همچون مرصع‌ترین تاجهای بهشتی و کائنات با دستان مبارک جبرئیل بر سر محمد امین گذاشته می‌شود تا نوید بخش صلح، آرامش و ایمان باشد در بین زمینان و دین اسلام را که دین صلح و صفاست مژده دهد.

عید بزرگ مبعث، عید عشق و عشقبازی بنده با معبود، روز پر افتخار و غرور آفرینی که در کلبه کوچک محمد (ص) و خدیجه بزرگ بانوی اسلام شادی و نور میهمان می‌شود.

روزی که غار حرا نور باران می‌شود و محمد امین (ص) همچون الماسی درخشان در دهانه غار، می‌خواد "اقرا بسم ربک الذی الخلق،..."
زمین و زمان غرق در نور و سرور می‌شود، فرشتگان آسمانی به وجد می‌آیند، همه خوشحال و شادمان پایکوبان از آسمان به زمین آمده و کره خاکی را فرش کرده تا قدوم مبارک پیامبرو ردای پیامبری حضرت محمد (ص) در امان باشد از پلیدها و ناپاکیها.

غار حرا نور باران شده و در هاله‌ای از نور و غبار شادی زیر قطرات رحمت الهی ذره ذره سنگ و خاک بی‌مقدارش جان گرفته و به وجد آمده است.

طنین صدای ملکوتی حضرت جبرئیل برای چندمین بار در فضای خالی غار می‌پیچد "اقر بسم ربک الذی الخلق" - بخوان به نام خداوند که خلق کرد- محمد در حالی که هنوز در حال راز و نیاز با معبود بود حیران و متحیر در می‌ماند، زیر لب زمزمه کنان می‌فرماید" من که خواندن بلد نیستم" و دوباره همان لحن کلام با تحکم بیشتر "بخوان بخوان به نام خداوندی که خلق کرد".

تمام وجودش غرق در شادی و نشاط می‌شود، چشمان زیبایش و چهره نیکویش که ماه فرو می‌ماند از جمالش متحیر به دنبال صدا می‌گردد به راستی که "ماه فرو می‌ماند از جنال محمد، سرو نباشد به عتدال محمد، قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد".

آهسته آهسته می‌خواند، آنچه را که جبرئیل بر او خواند، قلبش آرام می‌گیرد رسالتش بزرگ و وظایفش سنگین اما وجودش مملو از احساس نزدیکی و قربت به الهی می‌شود.

شادمان و هراسان از غار به بیرون می‌آید در حالی که شمسه‌ای از نور گردا گرد صورت مبارکش را فرا گرفته وارد خانه می‌شود، خدیجه بانوی بزرگ اسلام شتابان به استقبال شوهر می‌آید و در برابر عظمت وجودی محمد امین که اینچنین غرق در نور شده متحیر می‌ماند.

همه واقعه را شیرین برای بانوی بزرگ اسلام تعریف می‌کند و خدیجه در حالی که به صداقت و پاکی و درستی محمد (ص) ایمان دارد و قلبش همچون او سرشار از یاد خداست بی‌هیچ کتمانی بر پیامبری محمد نبی (ص) گواهی می‌دهد و ذکر "اشهدان لا الله الا الله ، اشهد ان محمدا رسوا الله" ورود زبانش می‌شود.

علی ابن ابیطالب (ع) ، در حالی که نظاره گر ماجراست، عظمت این رسالت بزرگ را با قلب نازنین و کوچکش احساس می‌کند و پس از خدیجه همان شهادتین را بر زبان می‌راند تا بیعت کند با پیامبر رحمت و پاکی و یاور روزهای تنهایش باشد و سپر بلای شبهای خوفناکش گردد در برابر بلایا و حوادث.

رسالت بزرگ نبوی حضرت محمد (ص) در روز مبعث که امروزه به عنوان عید بزرگ مسلمانان برای یاوران و پیروان محمد (ص) پس از آن واقعه بزرگ در ‪۲۷‬ رجب شروع شده است، آغاز می‌گردد و خداوند خاتم رسول را برای تکمیل دین آسمانی همراه با معجزه بزرگش یعنی قرآن برای هدایت و روشنی در بین این کره خاکی همچون چشمه‌ای جوشان به ودیعه می‌نهد تا تشنگان ولایت و حق پرستی از زلال ناب این رحمت و سخاوت بیکران الهی برخوردار باشند.

رسالت خطیر و بزرگ پیامبری حضرت محمد (ص) آغاز می‌شود، بتها به لرزه در می‌آیند و کینه دنیا پرستان و زر طلبان همچون سیاهی در وجودشان رخنه می‌کند تا در برابر این پاکی و خوبی زشتیها و پلیدیهایشان را بیشتر نمایان کنند.

رسالت بزرگ پیامبری محمد (ص) در کویر تفتیده و خشن حجاز و یمن و مدینه و مکه در جزیره عربستان با انسانهای متعصب و خشونت جو جنگ طلبش آغاز می‌شود.

رسالت بزرگ و خطیر محمد امین آغاز می‌شود، برده سیاه چرده عرب برای اولین بار لبخند بر لبانش می‌روید و گل ایمان در وجودش غنچه می‌زند تا اینبار سرباز زند از خفت و حقارت بت پرستان و شان خویش را همچون ثروتمند ترین افراد عالم با محک تقوا و ایمان فزونی دهد.

ذره ذره کویر داغ و تفتیده مکه اینبار شادمان می‌شود زیرا که دیگر شاهد نیست که پدری در عین جمود فکری و تعصبی بی‌جا نوزداد دختری را در میان کویر داغ زنده به گور کندو تا ننگ دختر دار بودن را بدین سان پاک کند.

کویر جان می‌گیرد، با بوسه پدر بر دستان دخترکی کوچک، فاطمه دختر رسول خدا (ص) ام ابیها می‌شود تا زن شان و کرامتش را و جایگاه واقعیش را پیدا کند در دین اسلام.

سیاه و سفید، رنگ می‌بازد در برابر دین اسلام و کرامت و شان و منزلت جایگاه انسانی در دین مبین اسلام به محک ایمان و تقوا زده می‌شود.

تعصب بی‌جا، افکار پلید، خوی خشونت بار و جنگ جوی عرب کم کم رنگ می‌بازد در برابر شان و کرامت پیامبر بزرگ صلح و رحمت و نوید بخش مهر و الفت و دوستی در بین همه می‌شود.

عید مبعث روز بزرگ مسلمانان، روز رحمت الهی و سخاوت در زمین و روز پیامبری محمد امین و روز پایان جمود انسانیت بر همگان مبارک باد.