avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

avijah ......... آویژه

آویژه یعنی: خاص و خالص - پاک و پاکیزه

انتظار

انتظار

 

گریه های بی قرار بر نگاهمان می روید تا در مقدمه انتظار ، آرزوی آمدنت را با فانوس مژگان تزیین کنیم !

 

ای تمام آرزو ؛ مثل آرزوی باران در خشکسالی بدون عدالت !

 

ای تمام امید مثل امید رهایی از تنگناهای نا باورانه ی جهل!

 

ای تمام  انتظار رسیدن  به خط پایان، به خط پیروزی، به لحظه های آغازین سپیده ؛ سپیده ای که رستاخیز عدالت را

 

همراه خواهد داشت!

 

مولا جان !

 

تویی که دست دعا هر کس، گرفته سوی تماشایت

 

شبیه  آینه می  خواهد  تو  را  ،همیشه تماشایی!

 

تویی که می شکنی آخر ، سکوت سرد شبستان را

 

و رنگ عاطفه می گیرد ، حضور آن ((ید بیضایی))

 

مولا جان !  کجاست بهار آمدنت ، تا جاده های سبز تماشا را به تماشا بنشینم!

 

تو را قسم به دست های خالی سرشار از قنوت!

 

تو راقسم به چشم های بارانی لبریز از انتظار!

 

تو را قسم به مویه های غریبانه ی ندبه !

 

بیا ، تا طعم تلخ رنج ها ،‌با دیدن تو شیرین شوند !

 

بیا ، تا از تمام لغت نامه ها ، واژه انتظار را خط بزنیم !

 

بیا ، تا از دست هایت بهار ، از نگاهت زندگی و از حضور ت عدالت بچینیم!

 

دریاب چشم هایی را که از(( فلسطین )) تا ((کشمیر ))  ، به خاطر عدالت ، به جاده های انتظار خیره مانده اند

 

دریاب دست های تاول زده ای را که از ((سودان )) تا(( آلبانی ))‌، به خاطر لقمه ای نان به کام آتش میروند!

 

دریاب جهانی را که از ((ایسلند)) تا ((دماغه امید)) در انتظار عدالت می سوزدو مستکبران ابر جنایت احساساتش را به

 

بازی می گیرند!

 

دریاب شانه های خسته ای را که در طول تاریخ ، زخم های بی شماری را تحمل کرده اند!

 

تو همان بهار جاودانه ای ..

 

تو همان عدالت ماندگاری .

 

تو همان جانشین لایق خداوندی که ((زمین)) در انتظارظهورت ، روز شماری می کند !

 

درود خدا وند بر تو باد، در هر حالی که هستی و در هر حالی که خواهی بود !

 

تو را می ستایم تو را که وارث عشق در زمینی و کاینات  بر وجود تابناکت

 

هر سحر گاه سلام می کند

 

و من قنوت می گیرم

 

اللهم عجل لولیک الفرج

بنام خالق یاس و نرگس

 

بنام او که خالق یاس ونرگس است

یا رب المهدی بحق المهدی اشف صدر المهدی بظهور الحجت

 

ای روح دعا سلام مهدی

1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی0سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده0  

 عمری است که برای آمدنت بی قرارم0

یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم0

ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند0

آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد0

بیا وقرار دل بیقرارم شو0

 بیا وصداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن0

بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم0

تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا0

بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم0

 

 

یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه ا000 تو از کعبه مقصود جانها را معطر         می نماید0 کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد0 برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم0

 آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0

بگذار صادقانه بگویم که که انسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام0

 

 

 نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امن یجیب منی 0

آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم 0

قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است0 کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس000

میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد0

حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید0 خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد0

پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است0

محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود0

عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟

 یابن الزهرا! "لیت شعری أین استقرت بک النوی"0

 کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت0

 بنفسی أنت! به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت0

 آقا جان! دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد0

 

 

کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟ کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟ بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند0

 

 

 یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد0

بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم

0بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا000

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد0

بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید0

 آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد0

بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند0

 

 ای پیدا ترین پنهان من!

تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم0

 نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم0

 پس بیا که نذر خود را ادا کنم0

ای آفتاب عمر!

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم0

 فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم0

 در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم0

به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم0

 به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم0

 

 

 کاش می شد که خدا

اجازه ظهورت می داد

 کاش می شد

که در این دیار غربت

 ومیان موج غمها

به سکوت سرد وسنگین

رخصت خاتمه می داد

 کاش می شد

جمعه ما

شاهد ابروی زیبای تو می شد

دیده نا قابل ما

فرش کیسوی تو می شد

 کاش می شد

انتظار منتظر بپایان رسد

وهوا میزبان یاسها و

نسترنها

خاک پای مهدی زهرا شود

کاش می شد

 تو هم از انتظار خسته شوی و

 برای فرج دعا کنی

 کاش می شد000

 

 

خشنودی و رضایت قلب عالم امکان

چگونه رفتار کنیم تا در ضمن حیات مادی و زندگی طبیعی موجبات خشنودی و رضایت قلب عالم امکان حضرت ولی عصر (عج)را فراهم نماییم؟

این آرزوی بسیار خوبی است و ممکن می باشد، فقط کافی است کمی همت کنید و در جهت رضایت آقایمان گام بردارید. پس باید امام زمان علیه السلام و وظایف خود نسبت به حضرت را بشناسیم و عمل کنیم، و مهمتر از همه تقوا و عمل به واجبات و پرهیز از گناه است که آن چه انسان را زودتر از هر چیز به مولایمان می رساند مراقبه و توجه به این که امام او را نظاره می کند و عمل بر اساس این معرفت می باشد. یکی از بزرگان در سخنرانی ای برای جمعی از طلاب که چنین سؤالی را مطرح کرده اند فرمودند: مهم آن است که بدانیم امام زمان ما را می بیند. حال اگر این توفیق دست دهد که با حضور امام(ع) برسیم، نور علی نور است؛ و زهی سعادت و خوشبختی. اگر کسی به کمالات لازم اخلاقی دست یابد، و از آلودگی روح نجات یابد هر گاه لازم باشد خود امام این توفیق را فراهم می کنند. کما این که این سعادت برای خیلی از انسان های معمولی بدون آن که به دستورالعمل خاصی عمل کرده باشند، یا حتی ظاهراً انسان های شاخصی باشند، حاصل شده است. به هر حال، ما باید به تکالیف شرعی خود، از جمله دعا برای ظهور عمل کنیم و به فضل خدا در دنیا امیدوار باشیم؛ چرا که امام زمان عجل الله فرجه الشریف گوهری از گنجینه سرّ الهی است، که جز محرمان سرای قرب حق را رخصت دیدارش ناممکن است.
در رابطه با وظایف منتظران ظهور حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه باید عرض کنیم که یکی از مهترین کارها ایجاد حالت انتظار واقعی می باشد، به طوری که این حالت در رفتار و کردار تاثیر گذاشته، همیشه خود را در محضر حضرت بدانیم چرا که اعمال و کارهای ما را به ایشان عرضه می دارند و این اعمال ماست که در صورت نیک و پسندیده بودن باعث می گردد که مورد توجه و عنایت حضرت قرار بگیریم چنانچه خود ایشان در نامه ای به شیخ مفید رحمه الله علیه فرمودند اگر شیعیان همگی در وفا به عهد(دینداری) اجتماع می کردند دیدار ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت آن به سرعت برای ایشان فراهم می شد؛ پس محجوب شدن ما از شیعیان به سبب اعمال ایشان است که ما نمی پسندیم و از آن کراهت داریم. با این گفتار روشن می گردد که اعمال و کارهای نیک نقش اساسی برای جلب توجه و عنایت حضرت ایفا می کند تا آنجا که در نهایت به دیدار ایشان می انجامد.
بهترین کار برای این آرزو به قول گفته حضرت آیت الله بهجت دام ظله: انجام واجبات و ترک محرمات می باشد و دعا نمودن برای تعجیل در فرج مولای غریب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. البته خودسازی و بالا بردن سطح علمی و عملی انسان در مرحله اول می باشد و سپس ترویج فرهنگ مهدویت و آماده سازی اجتماعی برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج) می باشد.
چه کسی گفته باید تا زمان ظهور صبر کنیم بلکه بزرگان می گویند باید اقدام کنید زیرا خواست خداوند به درخواست ما تعلق می گیرد پس با احساس نیاز و دعا برای تعجیل در فرج و ... می توانیم ظهور مولایمان را تسریع بخشیم.
برای اطلاع بیشتر در این مورد می توانید به کتاب های زیر مراجعه نمایید:
1. شیوه های یاری قائم آل محمد(عج)، محمدباقر فقیه ایمانی، قم: عطر عترت؛
2. چگونه زیستن با امام زمان(عج) در عصر غیبت، طاهره مسلمی زاده، مشهد: هاتف؛
3. آفتاب در غربت، سید محمد بنی هاشمی، تهران: میقات؛
4. در اوج تنهایی، علی رضا نعمتی، قم: خورشید مکه؛
5. حضور در دولت کریمه، محمد رضا رحیمیان، قم:

القاب امام زمان

TinyPic image

  مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و کتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یکصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذکر مى کند و مدّعى است که در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:

                محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و... .( [40] )

                کنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم کنیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح که مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از کنیه هاى ایشان شمرده است.

                در اینجا به ذکر پاره اى عناوین و صفات که در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید که دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را که غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(علیه السلام)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.

                قابل ذکر اینکه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(علیه السلام)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(علیهم السلام)نیز مى تواند مصداق داشته باشد.

                دیگر اینکه، آنچه ذکر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلکه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینکه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.

                بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.

                خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.

                وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.

                باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.

                داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.

                سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.

                ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.

                حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.

                نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.

                عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.

                سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.

                خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).

                علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.

                سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.

                عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.

  

TinyPic image


سیری در کتاب سیره ائمه از استاد شهید مرتضی مطهری

 

TinyPic image

قرآن و احادیث نبوی :

اولا : در قرآن کریم این مطلب به صورت یک نوید کلی در کمال صراحت‏
هست ، یعنی هر کسی که قرآن کریم را مطالعه کند می‏بینید قرآن کریم آن‏
نتیجه را که بر وجود مقدس حضرت حجت مترتب می‏شود ، در آیات زیادی به‏
عنوان یک امری که به طور قطع در آینده صورت خواهد گرفت ذکر می‏کند . از
آن جمله است این آیه : « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض‏
یرثها عبادی الصالحون »( 1 ) . خدا .
در قرآن می‏گوید که ما در گذشته ، بعد از " ذکر " - که گفته‏اند یعنی بعد
از آنکه در تورات نوشتیم - در زبورهم این مطلب را اعلام کردیم ، و ما
اعلام کردیم ، پس شدنی است که : « ان الارض یرثها عبادی الصالحون »(1).
صحبت منطقه و محل و شهر نیست ، اصلا فکر آنقدر بزرگ و وسیع است که سخن‏
از تمام زمین است : زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمکاران و
جباران نمی‏ماند ، این یک امر موقت است ، دولت صالحان که بر تمام زمین‏
حکومت کند در آینده وجود خواهد داشت. در مفهوم این آیه کوچکترین تردیدی‏
نیست .
همچنین راجع به اینکه دین مقدس اسلام دین عمومی بشر خواهد شد و تمام‏
ادیان دیگر در مقابل این دین از بین خواهند رفت و تحت الشعاع قرار
خواهند گرفت ، در قرآن کریم هست ، که این یکی دیگر از آثار و نتایج‏
وجود مقدس مهدی موعود است : « هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق‏
لیظهره علی الذین کله و لو کره المشرکون » ( 1 ) . این دین را به وسیله‏
این پیامبر فرستاد برای اینکه در نهایت امر آن را بر تمام دینهای عالم‏
پیروز گرداند ، یعنی همه مردم دنیا تابع این دین بشوند ، و آیات دیگری .
چون بحثم درباره آیات قرآن نیست به اشاره قناعت می‏کنم .
از آیات قرآن که بگذریم مسئله احادیث نبوی است . آیا پیغمبر اکرم در
این زمینه چه مطالبی فرموده است ؟ آیا فرموده است یا نفرموده است ؟
اگر روایات مربوط به مهدی موعود انحصارا روایات شیعه می‏بود ، برای‏
شکاکان جای اعتراض بود که : اگر مسئله مهدی موعود یک مسئله واقعی است‏
، باید پیغمبر اکرم گفته باشد و اگر پیغمبر اکرم گفته بود باید سایر فرق اسلامی هم روایت کرده باشند و تنها
شما شیعیان روایت نکرده باشید . جوابش خیلی واضح است : اتفاقا روایات‏
باب مهدی موعود را تنها شیعیان روایت نکرده‏اند ، روایاتی که اهل تسنن‏
در این زمینه دارند ، از روایات شیعه اگر بیشتر نباشد کمتر نیست .
کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده است مطالعه بکنید می‏بینید همین‏
طور است . در همین سالهایی که ما در قم بودیم ، دو کتاب در این زمینه‏
تألیف شد . یکی را مرحوم آیة الله صدر ( اعلی الله مقامه ) البته به‏
زبان عربی نوشته‏اند به نام " المهدی " و خیال می‏کنم چاپ هم شده باشد .
در آن کتاب ، ایشان هر چه روایت نقل کرده‏اند ، همه ، روایات اهل تسنن‏
است . وقتی انسان مطالعه می‏کند می‏بیند که مسئله مهدی موعود در روایات‏
اهل تسنن از روایات شیعه بیشتر هست و کمتر نیست . کتاب دیگری که‏
خوشبختانه به زبان فارسی است ، به امر مرحوم آیة الله آقای بروجردی تهیه‏
شده به نام " منتخب الاثر " ، که یکی از فضلای حوزه علمیه قم که الان هم‏
در قم هستند به نام آقای آقا میرزا لطف الله صافی از فضلای مبرز قم (
گلپایگانی ) تحت رهنمایی مرحوم آیة الله بروجردی [ این کتاب را تألیف‏
کردند ] ، یعنی ایشان دستور کلی این کتاب را دادند و طرح و شکل و رسم‏
کتاب را تعیین کردند و بعد این مرد فاضل رفت دنبالش و این کتاب را
نوشت . این کتاب را هم مطالعه کنید می‏بینید روایات زیادی در این زمینه‏
هست بالاخص از اهل تسنن ، به مضامین و تعبیرات مختلف . باز من به جنبه‏
روایتی این بحث کار ندارم ، همین طوری که به جنبه آیاتش کار زیادی‏
ندارم ، من از یک جنبه دیگری می‏خواهم مسئله موعود اسلام را بحث بکنم.

آن اینکه : این مسئله روی تاریخ اسلام چه اثری گذاشته است ؟ وقتی که ما
تاریخ اسلام را مطالعه می‏کنیم ، می‏بینیم گذشته از روایاتی که در این زمینه‏
از پیغمبر اکرم یا امیرالمؤمنین وارد شده است ، اساسا از همان نیمه دوم‏
قرن اول ، اخبار مربوط به مهدی موعود منشأ حوادثی در تاریخ اسلام شده است‏
. چون چنین نویدی و چنین گفته‏ای در کلمات پیغمبر اکرم بوده است احیانا
از آن ، سؤ استفاده‏هایی شده است ، و این خود دلیل بر این است که چنین‏
خبری در میان مسلمین از زبان پیغمبرشان پخش و منتشر بوده است ، و اگر
نبود ، آن سؤ استفاده‏ها نمی‏شد .

TinyPic image

ظهور مهدی از قرآن وروایات مختلف

 

TinyPic image

انتظار فرج

امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی ، در  زبان روایات اسلامی‏ ، " انتظار فرج " خوانده شده است 

پاورقی :

1 - هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و

لوکره المشرکون »- توبه / 33 وصف / . 9

2 - و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی‏

الصالحون »- انبیا / . 105

3 - و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و
نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم‏

ما کانوا یحذرون »- قصص / . 5

4 - قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ، ان الارض لله یورثها

من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین »- اعراف / . 128


TinyPic image

انتظار واقعی

TinyPic image

خب با یه مثال شروع میکنیم:

حتما در دوران تحصیل با دل شوره های امتحان آشنائی دارید.

منظورم همان استرسهای شب یا قبل امتحان است که دانش آموز یا دانشجو را

رها نمی کند.

انتظار هم نوعی امتحان است

بطوریکه در مثال عرض کردم اگر فردا امتحان باشد دلشوره همراه امید به موفقیت

بهترین راه چاره است .چونکه انسان را به تلاش وخواندن دروس تشویق ومجبور

می کند.ولی اگر بی خیال باشد برایش فرقی نمی کند که قبول مشود یا نه.

برای مسئله انتظار هم اینچنین است:

ما بایدبا امید به آینده روشن که آن انسان کامل خواهد آمد ودلشوره از اعمال

خویش(تصحیح اعمال) زندگی کنیم       

TinyPic image

حدیث

 

قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(علیه السلام):

 

1- توجّه امام مهدى(علیه السلام) به شیعیان خویش


«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا.»:


ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از

خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتارى ها به شما

روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از

خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید